#رفتار_سازمانی 6 پست

برخی از قوانین عجیب کار در شرکت‌ها

#فرهنگ
#رفتار_سازمانی

image

خطاها و رفتارهای ضد شهروندی کارکنان خود را آشکار نکنید!

پارک ملی آریزونا یک منطقه جنگلی حفاظت شده در آمریکاست. برخی از بازدیدکنندگان از این پارک ملی از این منطقه حفاظت شده چوب بر می داشتند و این ماجرا باعث به هم خوردن وضعیت طبیعی جنگل می شد. یک پژوهشگر تصمیم گرفت راجع به پیام هایی که می تواند این رفتار را تغییر دهد تحقیق کند.
در نوبت اول تابلویی در مسیر حرکت بازدید کنندگان نصب شدکه روی آن نوشته شده بود: “بسیاری از بازدیدکنندگان قبلی، چوب های این جنگل حفاظت شده را برداشته اند. این کار وضعیت طبیعی پارک جنگلی را دگرگون ساخته است.” این تابلو دارای تصویری بود که چند نفررا در حال برداشتن چوب نشان می داد.
در نوبت دوم تابلویی در مسیر نصب شد که روی آن نوشته شده بود: “لطفا چوب های این جنگل حفاظت شده را برندارید تا وضعیت جنگل حفظ شود.” این علامت شامل تصویری بود که فقط یک نفر را در حال برداشتن چوب نشان می داد.
پس از نصب تابلوها محققان تعدادی چوب قابل حمل را در مسیر بازدید کنندگان قرار دادند. زمانی که هیچ علامتی وجود نداشت، بازدیدکنندگان ۲/۹۲ درصد چوب ها را برداشتند. وقتی تابلوی اول نصب شد که چندین نفر را در حال برداشتن چوب ها نشان می داد و روی آن نوشته شده بود “بسیاری” از بازدید کنندگان قبلی چوب برداشته اند بازدیدکنندگان ۷/۹۲ درصد چوب ها را برداشتند به بیان دیگر نصب چنین هشداری آمار دزدیدن چوب را تقریبا سه برابر کرد! در حالی که وقتی تابلوی دوم نصب شد که فقط یک نفر را در حال برداشتن چوب نشان می داد بازدید کنندگان فقط ۱/۶۷ درصد چوب ها را برداشتند یعنی دزدیدن چوب حدود چهل درصد کاهش یافت.
این پژوهشگر نتیجه گیری کرد که اگر مردم تصور کنند کار اشتباهی توسط اغلب مردم انجام می شود احتمال این که آنها هم همان اشتباه را انجام دهند افزایش می یابد! یعنی “همرنگ جماعت شدن” باعث می شود ما حتی وقتی به اشتباه بودن رفتاری متقاعد می شویم آن رفتار را انجام می دهیم!
بنابراین هشدارهای دائمی راجع به افزایش آمار جرم و بی مسئولیتی و قانون شکنی ممکن است منجر به رشد این رفتارها شود بخصوص در فرهنگی که توصیه می شود: “خواهی نشوی رسوا همرنگ جماعت باش!”
هانس کریستین اندرسون داستان نویس دانمارکی در داستان شیرین “لباس نامرئی پادشاه” حکایت مردمی را ذکرکرده است که با این که می دیدند پادشاه عریان است از ترس انگشت نما شدن و تنها ماندن برای لباس درخشان سلطان کف می زدند.
آنچه هانس کریستین اندرسون در قالب داستان ذکر کرده است فیلیپ زیمباردو و سولومون اش روانشناسان برجسته آمریکایی با پژوهش های وسیع به اثبات رسانده اند.

#رفتار_سازمانی


سکوت کنیم تا قدرت آن را در یابیم!

با استناد به سخنان پاسکال همۀ مشکلات بشر ناشی از این امر است که او نمی­تواند برای دقایقی روی صندلی بنشیند و هیچ کاری نکند. پژوهشگران دو دانشگاه ویرجینیا و هاروارد پژوهش شوکه­ کننده‌­ای را با همکاری یکدیگر انجام داده‌­اند که آنها را مدت­ها به فکر فرو برده است. آن­ها این گفتۀ پاسکال را به محک آزمایش گذاشتند و به عده­‌ای داوطلب گفتند که باید 20 دقیقه در اتاقی بنشینند، حق ندارند بخوابند، گوشی یا وسیلۀ ارتباطی دیگری نباید همراهشان باشد و با کسی هم نباید حرف نزنند. یک دکمه هم روی صندلی است که به آن­ها شوک الکتریکی می­‌دهد، اگر خودشان آن را فشار دهند. این دکمه را از قبل امتحان می­‌کنند و از آنجا که شوک الکتریکی دردناک است، هیچ ­کدام از داوطلب­‌ها دوست ندارند از آن دکمه استفاده کنند اما وقتی در اتاق می­‌نشینند و دقایقی می­گذرد، این سکوت به‌­گونه‌­ای آزارشان می‌­دهد که به طرز عجیبی شروع به شوک ­دادن به خودشان می­‌کنند. 67% مردان و 25% زنان در این آزمایش به خودشان شوک دادند. یکی ار داوطلبین (آقا) بیش از 190 مرتبه در 20 دقیقه به خودش شوک داده است؛ یعنی هر 6 ثانیه یک­بار.

بنابراین، ما نیاز به محرکی درونی داریم که و وقتی نیست با شوک دادن که حتی بسیار دردناک است تأمینش می­‌کنیم.

همان­طور که در سیارۀ زمین، که در حال نابود شدن است، یک­ سری مناطق حفاظت‌­شده داریم، باید در ذهن و روانمان هم مناطق حفاظت­‌شده‌­ای را ایجاد کنیم. ژیل دلوز، فیلسوف بزرگ، خیلی خوب در این باره توضیح می‌دهد. او می­‌گوید ما باید این حق را داشته باشیم که وقتی چیزی برای گفتن نداریم، چیزی نگوییم تا وقتی چیزی می‌­گوییم قابل گفتن و عمیق باشد. او از »حق سکوت« حرف می­زند و می­‌گوید زمانی حکومت­ها، ساختارهای اقتدار، دهان­‌ها را می‌­بستند برای اینکه آدم­ها چیزی نگویند و اقتدارشان را این­گونه اعمال می­‌کردند. در حال حاضر، شکل اعمال اقتدار به صورت پارادوکسی تغییر کرده است؛ آدم­ها را وادار می­‌کنند چیزی بگویند و ما عمق را از دست می­دهیم. در جهان ما اعمال قدرت با «باید» صورت می­‌گیرد. جهان ما جهان دستاورد سالار است: باید موفق باشی، باید زیبا باشی، باید دیده شوی که شکلی از دیکتاتوری است. این «بایدها» روان ما را مجروح می­کند و می­تراشد.
مجتبی شکوری

#رفتار_سازمانی
#شایستگی


مدیر : خدمتگزار یا سرور

در سازمانها و شرکتهای ژاپنی، معمولا کارمندان و مدیران در سالنهای وسیع به مانند ساردین کنار هم نشسته اند! اگر بخواهید مدیران واحدها را پیدا کنید، محال است که از روی امکانات، بزرگی میز و فضای کاری ، منشی و غیره بتوانید تشخیص بدهید که مدیر بخش کیست و باید حتما سوال کنید که مدیر چه کسی است و با تعجب خواهید دید که امکانات و فضای کاری مدیر، در حد بقیه و حتی کمتر از اعضای گروهی است که بر آنها مدیریت میکند. !!

حدود سه ماه قبل از ناگویا به یک دفتر شیک در مرکز توکیو منتقل شدیم و در ابتدا فضای کاری باز با کلی فضای خالی داشتیم که بتدریج و با انتقال و جذب نیروهای جدید، تکمیل شد. با ورود مستمر اعضای جدید، انتظار داشتم که فضای کاری من و سایر کارمندان کوچکتر شود ولی با کمال تعجب مشاهده میکنم که بجای فضای کاری کارمندان، این فضای کاری مدیر کل دفتر توکیو است که هر روز کوچک و کوچکتر میشود !! هر نفری جدیدی که می آید بخشی از فضای او را میگیرند با گذاشتن یک میز و کامپیوتر، به نیروی جدید اختصاص میدهند!!!
اینگونه است که مدیران ژاپنی خدمتگزار شرکت و کارمندان زیر دست خود هستند ( هرگاه شرکت مشکل مالی پیدا کند در ابتدا حقوق و پاداش مدیران کاهش می یابد و قطع میشود) و کارمند ژاپنی با دیدن این مدیران خدمتگزار، با جان و دل برای پیشرفت شرکت کار و تلاش میکند چون میبیند مدیر او جلوتر از او در صف اول فداکاری و تلاش قرار دارد و در هنگام مشکل و سختی، مدیر او پیشتاز و جلوتر از اوست.
یادم می آید در ایران مدیری داشتیم که طبق معمول مدیران ایرانی چند ده شغله بود و تقریبا هیچ‌وقت در شرکت حضور نداشت!! با اینحال اتاق و فضای بسیار بزرگی را به خود اختصاص داده بود که بسیار هم به آن حساس بود. در مقطعی شرکت پروژه بزرگی را گرفت و تعداد زیادی نیروی جدید به شرکت وارد شدند. بتدریج فضای کاری ما کوچک و کوچکتر شد بطوریکه برخی مجبور شدند که در راهروها میز بگذارند و کارشان را انجام بدهند !!! با اینحال کسی جرات نداشت از آن مدیر مغرور درخواست کند که بخش کوچکی از آن فضای بلا استفاده خود را به نیروهای جدید تخصیص دهد و خودش هم با دیدن این شرایط، هیچ اقدامی انجام نداد!!!
من نمیدانم ریشه اینهمه غرور و نخوت و احساس سروری در مدیران ما از کجا نشات گرفته است!! آخر چه عرضه کرده اند و چه گلی بسر ما زده اند !!! حداقل کارایی و بهره وری هم نداشته و ندارند که به آن ببالند و شرایط اسفناک کنونی اقتصاد، نتیجه عملکرد همین مدیران نالایق مغرور و سرور پیشه است. کمی مدیران ژاپنی را ببینید که با اینهمه کارایی و زحمت و تلاش، بدون ادعا به مانند یک خدمتگزار در خدمت شرکت و کارمندان زیر دست خود هستند!!!

#رفتار_سازمانی
#رهبری
#انگیزش


💠 مهمترین علل سکوت سازمانی عبارتند:

۱- ترس از عواقب اظهارنظرها شامل: تنبیهات، بی نصیب بودن از امتیازات، برکناری از سمت و پست سازمانی و....

۲- ترس از بی توجهی مدیر ارشد و بلا استفاده ماندن نظریات و ایده ها. در بدترین حالت مدیران ممکن است حتی نظریات ارائه شده را نخوانند و در بهترین حالت ممکن است مدیر ارشد این نظریات را بخواند؛ ولی با دلایل ناکافی یا مصلحت های غیر قابل توجیه؛ اقدام به رد ایده ارائه شده بنماید.

۳- بدون پاداش گذاشتن ایده ها. وقتی که سازمان برای ایده های ارائه شده که مورد استفاده هم قرار گرفته و اثر بخش بوده اند؛ پاداشی پرداخت نمی کند.

4- نبود سیستم بازخورد از پایین به بالا . وقتی که کارمندان احساس میکنند پیشنهادات ارائه شده توسط آنها از زبان و به نفع سرپرستان آنها بیان میگردند.

#رفتار_سازمانی
#فرهنگ