🔳⭕️ داستان مدیریتی (باغبان و دانه)


✅مدیر جدیدی که مشتاق بود تا خود را اثبات کند، دانه‌ای کوچک و به ظاهر بی‌اهمیت دریافت کرد. رهبر ارشد او گفت: "این را پرورش بده. پتانسیل آن بزرگ‌تر از آن است که می‌توانی تصور کنی." مدیر تمام دستورالعمل‌هایی که می‌توانست پیدا کند را دقیقاً دنبال کرد. آن را آبیاری کرد، نور خورشید به آن داد و از آن در برابر آسیب‌ها محافظت کرد.


✅ هفته‌ها به ماه‌ها تبدیل شد و هنوز هیچ چیزی جوانه نزد. تردید به سراغش آمد. او فکر کرد شاید دانه بی‌استفاده است یا شاید خودش در این کار شکست خورده است. درست وقتی که قصد داشت تسلیم شود، یک جوانه سبز کوچک ظاهر شد. این جوانه ضعیف بود، اما مقاوم. مدیر، پر از انگیزه جدید، مراقبت‌های خود را ادامه داد.


✅ به آرامی و به تدریج، جوانه به یک تاک قوی تبدیل شد و گل‌های زیبای و پررنگی به بار آورد که هیچ‌گاه مشابه آن را ندیده بود. یک روز، رهبر ارشد بازگشت. او لبخندی زد، نه به تاک عظیم، بلکه به مدیر. "می‌بینی؟" او با ملایمت گفت، "دانه پتانسیل عظیمی داشت، اما نیاز به صبر، تعهد و ایمان بی‌چون و چرا داشت تا آن پتانسیل آشکار شود. نقش تو فقط دنبال کردن دستورالعمل‌ها نبود، بلکه باید محیطی را برای شکوفایی آن پتانسیل ایجاد می‌کردی. این است رهبری واقعی."



🔴▪️ نتیجه گیری راهبردی:

مدیریت عالی به معنای شناسایی و پرورش پتانسیل درون تیم است، حتی زمانی که به وضوح دیده نمی‌شود. این کار نیاز به صبر، ایمان و ایجاد شرایط مناسب برای رشد و موفقیت دارد. زیباترین نتایج اغلب زمان و تلاش مستمر می‌طلبند.

---