631 ساعت آموزش تخصصی در

آموزشـــــــــگاه روبرد

با اشتراک حرفه ای روبرد به همه آموزش ها دسترسی داشته باش!

مشاهده آموزش ها
golnoosh saba
مدیریت فرهنگی هنری دانشگاه آزاد واحد تهران مرکزی }
4 ماه قبل  قبل

سلطان "محمد خوارزمشاه" وزیری نیکو خصال به نام "حسن عمادالملک ساوه‌ای" داشت که از یک طرف غمخوار حال رعیت و از طرف دیگر علاقه‌مند به شعر و فرهنگ بود، درنتیجه دربار شاه محفل شاعران و نویسندگان مختلف بود.

باری روزی شاعری به نزد سلطان محمد آمد و قصیده‌ای در وصف سلطان خواند و شعر چون در نظر سلطان مقبول افتاد دستور داد، که هزار دینار به شاعر صله بدهند، اما حسن عمادالملک، وزیر ادب پرور این مقدار صله را کم دانسته و مبلغی دیگر برآن افزود. وقتی شاعر مبلغ اضافی را می‌بیند، از خزانه دار می‌پرسد :"چه کسی از ارکان دولت باعث این عطا شده است؟"گفتند :"سلطان وزیری دارد به نام حسن و او باعث افزایش مقدار صله شده است."

اما چرخ روزگار به مراد شاعر نگذشت و شاعر به تنگدستی و فلاکت می‌افتد در نتیجه از نو به امید لطف سلطان و وزیرش، قصیده‌ای در مدح سلطان می‌سراید، اما از بد روزگار حسن عمادالملک دارفانی را وداع گفته بود و وزیر جدیدی که بر مسند او تکیه زده بود، چندان اهل ادب نبود و حتی مبلغ صله‌ای را که سلطان وعده داد بود را کمتر می‌کند، از قضا نام کوچک وزیر جدید هم حسن بود در نتیجه شاعر پس از دریافت صله و دیدن رفتار متفاوت دو وزیر این شعر کنایه آمیز را می‌خواند :"زین حسن تا آن حسن صد گز رسن".