حرف از سوتی شد
ترم پیش یکی از دوستام که فامیلش حیدری بود، از یه دختره خوشش اومده بود، خیلیم باهاش صحبت میکرد
یبار که تو محوطه این دوتارو باهم دیدم رفتم جلو سلام کنم به اشتباه فامیلی دختره رو با فامیلی رفیقم صدا زدم (سلام خانم حیدری)
همونجا صورت رفیقم قرمز شد منم که تازه فهمیده بودم چه گندی زدم رفتم که تو افق محو بشم🤣😎
#سوتی
یه جگرکی هست بعضی وقتا بعد دانشگاه میرفتم اونجا و فاصلشم تا دانشگاه زیاد بود
یبار بعد امتحانا به رفیقام گفتم بیاید بریم اونجا اونام قبول کردن
خلاصه بعد کلی مسیر وقتی رسیدیم گفت جگر ندارم تموم کردم! منم با عصبانیت و بدون اینکه فکر کنم (کاشکی لال بشی هانیه) گفتم آقای فلانی میدونی ما چقدر راه اومدیم تا جیگر شمارو بخوریم؟؟؟😐🙄
واکنش همون لحظه
جیگرکی: 🥴
دوستام: 🤣
خودم: 🤦♀️
#سوتی
Hediyeh Saberi
حذف نظر
آیا از حذف این نظر اطمینان دارید؟
مهشید عطایی
حذف نظر
آیا از حذف این نظر اطمینان دارید؟