چقدر از تو دورم و درحالی تو از رگ گردن به من نزدیکتری و من تو را کجا گم کردم که اینقدر سرگردانم
تو را جایی گم کردم که دل به غیر تو بستم و دست نیاز به غیر تو دراز کردم و نتیجه ای نگرفتم
جز سر شکستگی و منت و خواری
تو را جایی گم کردم که همه را صدا زدم و جوابی نشنیدم و خود را از شنیدن ندای روح نوازت محروم ساختم
تو را جایی گم کردم که دست نیازمندی که به طرفم آمد رد کردم و من حقیر ندانستم که آن دست از طرف تو به سویم دراز شده تا توفیق کار خیر نصیبم شود و من با ندانم کاری چنین توفیق ارزشمندی را چه آسان از خودم دور کردم
و اینک پشیمانم در پیشگاه مقدست و می خواهم تو را پیدا کنم و این ماه رجب شعبان و رمضان فرصتی است برای زندگی و تولد دوباره من بنده گنهکارت که رو به سوی تو آورم
و تو را پیدا کنم تویی که پیدا کردن آسان است همه جا هستی و حضور داری
یاریم کن گمت نکنم که دوریت سخت آزارم می دهد حتی برا یه لحظه
ثانیه های زندگیم بی تو از حرکت باز می ایستد و زمان و مکان زندگیم گم می شود در همهمه ای مبهم
کلاف سردرگم زندگیم که در دست تو باشد خیالم راحت است که گره های کورش را برایم به آسانی می گشایی و لباسی پاک و به زیبایی گلهای بوستان هدایت می بافی
چقدر این لباس برازنده کسی است که فقط قدر تو را بداند؛لباسی از جنس تقوا که پیکره نحیف و روح لطیف ادمی را از سیطره پلیدها و زشتی ها محفوظ می دارد
و بر من است که این لباس لطیف و گرانبها را بر تن کنم و قدرش بدانم که آلوده نشود
فاطمه پیمان
https://eitaa.com/kolbee