💢برخی از علایم بلوغ عاطفی ۱. یاد میگیرند که آدمها بهطور خودکار از محتویات مغز شما اطلاع ندارند. بنابراین حرف میزنند و دیگران را سرزنش نمیکنند که درکشان نمیکنند. ۲. یاد میگیرند که آنها هم اشتباه میکنند. پس معذرتخواهی میکنند. ۳. اعتماد بهنفس را یاد میگیرند. نه اینکه فوقالعاده هستند! خیر. در واقع پی میبرند که همه ما نادان و ترسو و سرگردان هستیم. همه ما با آزمون و خطا زندگی میکنیم؛ و این عیبی هم ندارد. ۴. والدینشان را میبخشند. آنها هم درگیر ترس و اضطرابهای خودشان هستند. ۵. قهر نمیکنند. یادشان نمیرود که یک روز میمیرند؛ پس حرف میزنند و میبخشند. ۶. دست از کمالگرایی برمیدارند. هیچ چیزی بینقص نیست؛ از "به اندازه کافی خوببودن" قدردانی میکنند. ۷. یاد میگیرند بدبین بودن درباره نتایج امور، یک فضیلت است. ۸. میفهمند نقاط ضعف آدمها با نقاط قوتشان گره خورده است. مثلا دیگر از کسی که شلخته است ناراحت نمیشوند، چون میدانند در ازای آن ممکن است فردی خلّاق باشد. ۹. میفهمند زندگی کردن با آنها آسان نیست. ۱۰. برای شادی درازمدت به پروژههای بلندمدت دل نمیبندند. اگر دمی بی دردسر سپری بشود هم خوشحالشان میکند. ۱۱. بازخورد دیگران را راحتتر میپذیرند و در برابر انتقادها زره نمیپوشند. ۱۲. میفهمند گذشتهای که داشتند، در پاسخ دادن آنها به وقایع تاثیر دارد. میپذیرند بهدلیل وقایع کودکی، مستعد خطا و افراط هستید. با شک به اولین برداشت و احساسشان نگاه میکنند. ۱۳. دوست بهتری میشوند چون میدانند دوستی یعنی به اشتراک گذاشتن آسیبپذیریها. ✍برداشت آزاد از نوشته آلن دوباتن در مورد بلوغ عاطفی
💢چهره واقعی آدمها کجا معلوم می شه!؟ ■از جالبترین پژوهشهایی که به تازگی خوندم مقاله برنت کوکر(Coker) و آنه مکگیل(McGill) از دانشگاه شیکاگو بود. این پژوهشگرها دنبال این بودن ببینن "آدمها تو چه حال و احوالی خودافشایی بیشتری دارن! و تو چه شرایطی بیشتر میشه چهره واقعی آدمها رو شناخت!؟" □برای رسیدن به جواب تیم پژوهش سلسله آزمایشهای جالبی رو طراحی کردن. روش کارشون هم این مدلی بود که از دو گروه افراد دعوت کردن و بهشون گفتن که هدف از این آزمایش بررسی کارایی یه سایت دوستیابیه، واسه همین از شما میخواییم که اطلاعاتی از خودتون رو برای وارد شدن به یه رابطه عاطفی، روی سایت ثبت کنید. ●منتهی به گروه اول گفتن قبل از شروع آزمایش لازمه تو یه آزمون شرکت کنید تا مهارتهای کامپیوتری شما ارزیابی بشه و با این آزمون تا میتونستن به شرکت کنندهها استرس وارد کردن ولی به گروه دوم هیچ حرفی نزدن و مستقیما وارد فرایند آزمایش شدن. ○خروجی اولیه پژوهش نشون میداد؛ گروهی که تحت تنش و اضطراب وارد آزمایش شده بودن نسبت به گروه مقابل به مراتب اطلاعات بیشتری از خودشون تو سایت دوستیابی افشا کرده بودن و بدون فشار مستقیم بیرونی! تا ریزترین اطلاعات رو هم تو سایت ثبت کرده بودن. اما این همه ماجرا نبود! ■تیم تحقیق دنبال این بود ببینه "آیا افزایش تنش باعث میشه که آدمها اطلاعاتِ"واقعی"تری از خودشون افشا کنن؟!.برای رسیدن به جواب آزمایش قبلی دوباره تکرار شد، منتهی این بار به شرکت کنندهها گفتن لازمه که شما بدترین سوتی که تا الان تو فضای مجازی دادید رو هم تو پروفایلتون وارد کنید. □نتایج تحقیق نشون میداد که این بار هم؛ افرادی که بهشون اضطراب وارد شده بود و تحت تنش عصبی قرار داشتن به راحتی و بدون فشار بیرونی تجربیات بد خودشون رو به اشتراک میذاشتن، در حالیکه این اتفاق برای گروه دیگه به مراتب کمتر رخ داد و خیلی اطلاعاتی تو این زمینه نداده بودن. ●پس تا اینجای کار مشخص شد که آدمها وقتی تو تنش روانی قرار میگیرن هم اطلاعات بیشتری از خودشون افشا میکنن و هم اطلاعات خصوصیشون رو راحتتر فاش میکنن. اما این همه ماجرا نیست!. سوال بعدی این بود که وقتی آدما به لحاظ جسمانی هم تحریک بشن ممکنه در مدل خودافشاییشون تغییری رخ بده!؟ ○واسه رسیدن به جواب اومدن به شرکت کنندهها گفتن که لطفا به دوران دبیرستان خودتون فکر کنید و شرمآورترین اتفاقی که براتون رخ داده رو یادداشت کنید. بعد از اتمام نوشتن به یه گروه گفتن برید تو حیاط واسه چند دقیقه بدوید تا ضربان قلبتون بره بالا و یه عرقی رو پیشونیتون بشینه. ■نتایج قابل تامل بود؛ گروهی که دویده بودن و برانگیختگی فیزیولوژیکی رو تجربه کرده بودن عین داستانی رو که روی کاغذ نوشته بودن برای دیگران تعریف میکردن و به راحتی تجربه شرمآور خودشون رو بیان میکردن اما گروهی که برانگیختگی فیزیولوژیکی رو تجربه نکرده بودن؛ تا اونجایی که امکان داشت داستان رو سانسور میکردن و داستان گفته شده اونی نبود که رو کاغذ اومده بود... □نتیجه! "آدمها صادقانهترین اطلاعات در مورد خودشون رو زمانهای میدن که تحت تنش روانی و جسمی باشن. از این جهت اگه دنبال شناخت خود واقعی یه آدمی تو مواقع تنشزا ببین چطور عمل میکنه!.مثلا وقتی تو ترافیکه!، کلیدش جا مونده و در قفل شده!، چکش عقب افتاده یا هر موقعیت اضطراب آوری... ✍ دکتر امید امانی
💢برنامه ریزی و موفقیت در سال نو مجموعهای از مطالعات در مورد آنچه محققان «اثر شروع تازه» مینامند، به این موضوع پرداختهاند که چگونه بازههای زمانی میتوانند رفتارهای آرمانگرایانه را در افراد برانگیزند. سال جدید مانند یک شروع تازه به نظر میرسد، به همین دلیل است که بسیاری از مردم اغلب در این زمان تصمیمات مهمتری میگیرند. در یک مطالعه، مشخص شد که تنها حدود 12 درصد از افرادی که برای خود اهداف سال جدید تعیین کرده بودند، احساس کردند که در دستیابی به اهداف خود موفق بودهاند. باوجود اینکه اغلب افراد در دستیابی به اهداف سال جدید خود موفق عمل نمیکنند، یک مطالعه نشان داد کسانی که به تعیین هدف برای سال جدید میپردازند، 10 برابر بیشتر از افرادی که هدفی در نظر ندارند، تغییرات مثبتی در زندگی خود ایجاد خواهند کرد. مطالعه دیگری در سال 2020 نشان داد که 55 درصد از شرکتکنندگان، ارزیابی مثبتی از میزان تعهد و رسیدن خود به اهدافشان داشتند. در این مطالعه، محققان دریافتند که افراد در حفظ اهدافی که مبتنی بر رویکرد (مانند تغییر عادات غذا خوردن یا خواب) هستند، در مقایسه با اهداف اجتناب محور (که بر اجتناب از چیزی تاکید دارند) موفقتر بودند. اگر مطمئن نیستید که بهتر است چه اهدافی برای خودتان در ابتدای سال تعیین کنید و به دنبال ایده برای اهداف سال جدید هستید، میتوانید درباره اهداف زندگی افراد موفق بخوانید. نکته مهم در اینباره این است که اهداف را با شرایط زندگی خودتان تطبیق داده و صرفا از موارد گفته شده در کتابها و مقالات انگیزشی کپی نکنید. وجود تناسب و تطابق بین اهداف با شرایط زندگی شخصی شما، احتمال رسیدن به آنها را افزایش میدهد. چرا در عمل کردن به اهداف سال جدید شکست میخوریم؟ دلایل متعددی وجود دارد که چرا تصمیمات سال نو ممکن است شکست بخورند. برخی از دلایل رایج عبارتند از تعیین اهداف دست نیافتنی، داشتن برنامههای مبهم و نامشخص برای دستیابی به اهداف، پیگیری نکردن پیشرفتها، فقدان انگیزه یا حمایت، رویدادهای غیرمنتظره زندگی یا چالشهایی که ادامه دادن مسیر را دشوار میکنند. برای افزایش شانس موفقیت، تعیین اهداف مشخص و قابل دستیابی و ایجاد یک برنامه مشخص برای تعیین چگونگی دستیابی به آنها مهم است. چند راهکار برای عملی کردن اهداف سال جدید 👈اهدافتان را روی کاغذ بنویسید 👈اهداف بلند مدت خود را به برنامههای کوتاه مدت تبدیل کنید 👈از مسیر رسیدن به اهدافتان لذت ببرید 👈خودتان را برای تغییر آماده کنید 👈به محدودیتهای ذهنی خود آگاه باشید 👈عادتهای خود را ارزیابی کنید 👈پیشرفت خود را اندازهگیری کنید و با دیگران به اشتراک بگذارید 👈سعی کنید هر روز بهتر از دیروز باشید 👈از تکرار اشتباهات گذشته خودداری کنید ✍ آکادمی مدیریت
💢مدیریت ویل دان(Whale done) 🔴یکی از کتابهای جمع و جور و کاربردی که میتوان آن را برای هر مدیری در هر سطحی پیشنهاد کرد و انتظار داشت پس از مطالعه آن بهبودهایی در طرز نگاه مدیر به کارکنان دیده شود، کتاب "روش مدیریت ویلدان" است. 🟢کتابی ۱۴۰ صفحهای که میتوان حتی آن را یکنفس مطالعه کرد. پیام اصلی این کتاب را میتوان در یک جمله اینگونه خلاصه نمود: به جای اینکه در روابطمان با اطرافیان (اعم از زیردستان، روسا، افراد خانواده و ...) بر نکات منفی تمرکز کنیم، نکات مثبت را مورد توجه قرار دهیم. 🔵در این کتاب با «وس» که رئیسی «دیکتاتورمآب» و «منفینگر» و «مچگیر» است همراه میشویم تا از مرکز نمایش نهنگها در سیورلد بازدید کنیم و فنون و ترفندهای مربیان نهنگها را برای تربیت و شکلدهی به رفتارهای آنان، فرا گیریم. ترفندهایی که میتوان آنها را در محیط کار و منزل نیز به کار گرفت. 🟤نام کتاب نیز با تلمیحی هوشمندانه از این موضوع گرفته شده است (Whale به معنای وال یا نهنگ قرابت آوایی زیادی با Well به معنای خوب دارد!) 🟠طبق گفته این کتاب ۴ نوع پاسخ در مقابل عملکرد افراد وجود دارد: ۱. نبود پاسخ و نادیدهگرفتن ۲. پاسخ منفی و انتقادی ۳. پاسخ تغییر جهت: این پاسخی است که «وس» در دنیای نهنگها با آن آشنا میشود. 🟡پاسخ تغییر جهت چند مرحله دارد: 🔸مشکل را در اولین فرصت ممکن به صورت روشن و بدون سرزنش کردن بیان کنید. 🔸به مخاطب بگویید که این موضوع چه تاثیر منفی بر کارها دارد. 🔸اگر امکان دارد خود را به خاطر اینکه وظیفه را برای فرد شفاف نکردهاید، سرزنش کنید و پوزش بطلبید. 🔸جزئیات کار را با فرد مرور کنید و مطمئن شوید که آن را فهمیده است. 🔸و در انتها اعتماد و اطمینان خود را به فرد نشان دهید. ۴. پاسخ ویلدان: این پاسخ مهمترین و موثرترین پاسخی است که یک مدیر میتواند به زیردستانش بدهد. 🔹️در این پاسخ به جای توجه بر نکات منفی به «پیشرفتهای کاری فرد» توجه میشود و حتی اگر کاری «تقریبا» صحیح انجام شده و «نسبت به گذشته» بهبود یافته است نیز تشویق میشود. 🔵مراحل این پاسخ به شرح زیر است: 🔸افراد را بلافاصله تشویق کنید. 🔸مشخص کنید که فرد چه کاری را خوب یا تقریبا خوب انجام داده است. 🔸احساسات مثبت خود را از انجام شدن خوب این کار با فرد در میان بگذارید. 🔸آنها را تشویق کنید کارهای خوب را در سطح بالا نگه دارند.
💢ثروتِ ازدست رفته باتلاش سخت قابل بازگشت است؛ دانش ازدست رفته با تعهد به یادگیری قابل بازگشت است؛ اما زمان ازدست رفته برای همیشه از دست رفته است! 👤پیتر دراکر
یکی از صفحات را انتخاب کن
ویژه
پایه