💢آنتونی برجس ٤۰ ساله بود که دکترها به وی گفتند یک سال دیگر بیشتر زنده نیست، زیرا توموری در مغز خود دارد. وی بیشتر از خود نگران همسرش بود، که پس از وی چیزی برایش باقی نمیگذاشت. 🔺آنتونی قبل از آن هرگز نویسنده حرفهای نبود، اما در درون خود میل و کششی به داستاننویسی حس میکرد و میدانست که استعداد بالقوهای در وی وجود دارد. بنابراین تنها برای باقی گذاشتن حقالامتیاز نشر برای همسرش پشت میز تحریر نشست و شروع به تایپ کرد. او حتی مطمئن نبود که آیا ناشری حاضر میشود داستان وی را چاپ کند یا نه؛ ولی میدانست که باید کاری انجام دهد. 🔺در ژانویه ١٩٦۰ وی گفت: من فقط یک زمستان، بهار و تابستان دیگر را پشت سر خواهم گذاشت، و پاییز آینده همراه با برگریزان خواهم مرد. در این یک سال، وی ۵ داستان را به انتها رساند و یکی دیگر را تا نیمه نوشت. بهرهوری او در این یک سال برابر با بهرهوری نصف عمر فورستر (رماننویس معروف انگلیسی) و دو برابر سلینجر (نویسنده معاصر آمریکایی) بود. 🔺اما آنتونی برجس نمرد! وى ٧٦ سال عمر کرد و طی این سالها ۷۰ کتاب نوشت. مشهورترین کتاب وی پرتقالکوکی است.بدون سرطان شاید وی هیچگاه نمینوشت، هیچگاه به چنین پیشرفتی نمیرسید. ◀️ بسیاری از ما نیز استعدادهایی پنهان داریم، مانند آنچه که در برجس بود و گاه منتظریم که یک وضع اضطراری بیرونی آن را بیدارکند. اما بهتر است منتظر آن وضعیت اضطراری نشویم، و هماکنون از خودمان بپرسیم که اگر من در وضعیت آنتونی برجس بودم، چه میکردم؟ چگونه زندگی روزمرهی خود را تغییر میدادم؟ ✍کانال آموزه های سازمانی
💢توضیح شخصیتهای متفاوت مردان 1_ مردان آلفا: مردهای آلفا قاطع، مسلط و رهبرانی قوی هستن 2_ مردان بتا: مردان بتا کمتر مسلطن و بیشتر موافق و همکارن 3_ مردان دلتا: مردان دلتا اغلب در محیط های اجتماعی مورد توجه قرار نمی گیرن. اونا نه مسلطن و نه مطیع اما بیشتر سازگارن 4_ مردان گاما: اونا بسیار مستقل، باهوش و سرکش هستن 5_ مردان امگا: مردانی که راه خودشونو میرن و اهمیت نمیدن بقیه چیکار میکنن 6_ مردان سیگما: مردانی که سعی دارن کاملا به خودشون تکیه داشته باشن و دنبال رشد به تنهایی هستن ✍ ایستارتاپس
💢کدام مهمتر است: انجام وظیفه یا ایفای نقش؟! ✍️ایوب موحدزاده گاهی پدر مجبور است در کنار «وظایفش»، برای فرزند خردسالش که فرصت زندگی با مادر را نداشته، «نقش مادر»، یا برای خواهرش «نقش بزرگتر» و در صحنهای دیگر برای همکارش «نقش حامی» را ایفا کند! «نقش» هایی که ایفا شدنشان، مثل «وظایف» مهم و چه بسا دشوارتر باشند. مشخصا مدیران هم در کنار وظایفشان نقشهایی را داوطلبانه، به اجبار یا به پیشنهاد سایرین باید ایفا کنند. هرچه در ایفای نقشهای زیر خبره تر شوند، مقبول تر، با بِرندتر، بُرنده تر و بانفوذتر خواهند شد: 🔹 رهبر 🔹 مربی 🔹 منتور 🔹 شریک استراتژیست 🔹 عامل تغییر 🔹 الگو 🔹 مشورت دهنده 🔹 ریش سفید 🔹 همراه 🔹 حمایتگر 🔹 منتقد 🔹 عضو تیم 🔹 و... نکته: نقشها را دست کم نگیریم.
💢هفت ضربالمثل مدیریتی ۱- جامایکا: قبل از آنکه از رودخانه عبور کنی به تمساح نگو دهن گنده. تفسیر: تا وقتی به کسی نیاز داری، او را تحمل کن و با او مدارا کن. ۲- لاتین: یک خرگوش احمق، برای لانهی خود سه ورودی تعبیه میکند. تفسیر: اگر خواهان امنیت هستی، عقل حکم میکند که راه دخالت دیگران را در امور خودت بر آنها ببندی. ۳- آفریقا: هر سوسک از دید مادرش به زیبایی غزال است. تفسیر: معادل فارسیاش میشود: اگر در دیدهی مجنون نشینی به غیر از خوبی لیلی نبینی ۴- روسی: بشکهی خالی بلندترین صدا را ایجاد میکند. تفسیر: هیاهو و ادعای زیاد نشان از تهیبودن دارد. ۵- اسپانیا: برای پختن یک املت خوشمزه حداقل باید یک تخممرغ شکست. تفسیر: بدون صرف هزینه به نتیجه مطلوب دست نخواهی یافت. ۶- روسی: هر که چاقوی بزرگی در دست دارد، لزوماً آشپز ماهری نیست. تفسیر: دسترسی به امکانات مطلوب ضامن موفقیت نیست. ۷- ژاپنی : اگر میخواهی جای رئیسات بشینی، پس هلش بده بره بالا. تفسیر: برای پیشرفت زیر آب کسی رو نزن.
💢رئیس جدید، چالش جدید! 🔸سالها در یک شرکت کار کردهاید و همیشه عاشق شغلتان بودهاید، اما همه چیز با ورود رئیس جدید تغییر میکند. دلخوری و کلافگی از اینکه باید یک بار دیگر خود را ثابت کنید، قابل درک است؛ اما بسیار مهم است که از خشم و رنجش خود عبور کنید. 🔸کانی نونن هدلی، روانشناس سازمانی و استاد دانشکده کسب و کار دانشگاه بوستون میگوید: «احتمالا این تغییر آن چیزی نباشد که دلتان بخواهد با آن مواجه شوید. اما برای موفقیت در شرایط جدید، باید خود را وفق دهید. اولین گام بازنگری در افکارتان است. سعی کنید به این موقعیت به چشم فرصتی برای یادگیری نگاه کنید. یادتان باشد که یک رئیس جدید اساسا به این معنی است که شما یک شغل کاملا جدید دارید.» 🔸پس حالا که به نظر میرسد رئیس جدیدتان همهچیز را سختتر میکند، چگونه به مسیر خود بازگردید و حس موفقیتتان را به دست آورید؟ 1⃣ مثبت فکر کنید. طبیعی است که دلتان برای رئیس قدیمی و روش کار او تنگ شود. اما واقعیت این است که تغییر در کار اجتنابناپذیر است. به خودتان یادآوری کنید: «من شغلم را دوست دارم و دوباره آن را دوست خواهم داشت. فقط باید از این گذار موقت عبور کنم.» درهای قلبتان را هم باز نگه دارید؛ ممکن است با گذشت زمان متوجه شوید که مدیر جدید را دوست دارید! 2⃣ کمی همدلی داشته باشید. گاهی اوقات روسای جدید بیش از حد کنترلگرند و با همهچیز کار دارند یا تغییرات غیرضروری ایجاد میکنند که خود را برجسته کنند. قابل درک است که این رفتار برای کارمندان باسابقه آزاردهنده باشد. اما به او زمان دهید تا با نقش خود سازگاری پیدا کند. این فرد به دلیلی برای این کار انتخاب شده است. وقتی به درک بهتری از اهداف سازمان و دلایل انتخاب مدیر جدید برسید، راحتتر میتوانید راههایی برای همکاری پیدا کنید. 3⃣ یافتن راهی برای همکاری خوب با رئیس جدید نیازمند مهارت تیزبینی و پژوهش است. تلاش کنید اولویتها و ترجیحات رئیس جدید خود را درک کنید و در مورد انتظارات مربوط به تصمیمگیری با او صحبت کنید. این به شما کمک میکند تا همصدا و همسو شوید. 4⃣ رویکرد همراه و سازندهای داشته باشید. برخی افراد با آمدن رئیس جدید، حالتی تدافعی به خود میگیرند و در برابر تغییر مقاومت میکنند. دسته دیگر ممکن است بیشازحد چاپلوس و متملق شوند. حد وسط را در پیش بگیرید؛ یعنی در عین اینکه از رئیس خود حمایت میکنید، بازخورد صادقانهای ارائه دهید. همچنین در برابر میل به غیبت در مورد رئیس جدید هم مقاومت کنید. تلاشهای رئیس را تخریب نکنید. بهجای آن سعی کنید متحد او باشید. یادتان باشد که اگر افراد بیشتری از رئیس حمایت کنند، به احتمال زیاد عملکرد او بهتر خواهد شد. 5⃣ در کار خود بدرخشید. قابلدرک است که از اینکه مجبورید دوباره خود را به رئیس جدید ثابت کنید، عصبانی باشید، اما به خاطر داشته باشید که رئیس جدید شما باید شما را بشناسد و ببیند چه توانمندیهایی دارید. سعی کنید در برجستهترین پروژهای که میتواند رئیستان را برجسته کند، بدرخشید. شما باید کمی بیشتر از حد معمول کار کنید تا فرد قابل اعتمادی دیده شوید. 6⃣ اگر رئیس جدیدتان به حدی شغل شما را غیرقابل تحمل کرده که به فکر استعفا افتادهاید، از خودتان بپرسید آیا شرکت، مزایا، همکاران و ماهیت اصلی کارتان را دوست دارید؟ اگر پاسخ بیشتر این موارد مثبت است، احتمالا ارزشش را داشته باشد که بمانید و راهی برای کنار آمدن با شرایط تازه پیدا کنید. عجله نکنید. تا وقتی رئیستان روان پریش نیست، شش ماه به او فرصت دهید. ممکن است اولش بیکفایت به نظر برسد، اما در حال یادگیری است. با این حال اگر مدتی صبر کردید و دیدید رئیستان همچنان رضایت شغلی شما را کاهش میدهد، به دنبال فرصتهایی درون یا بیرون سازمان باشید. اگر گزینه بهتری پیدا شد، میتوانید آنجا را ترک کنید. ✍منبع: HBR
یکی از صفحات را انتخاب کن