*کتاب اصلگرایی*
اصلگرایی مدل ذهنیای هست که نویسنده پیشنهادش میکنه برای جهانِ مشوقِ بدو بدو
بدو تا به بهترین نمره برسی،
بیشترین مقاله رو بدی،
سرتیفیکیتهای بیشتری بذاری توی رزومهی لینکدینت و...
به نظرم میشه در این جمله خلاصهش کرد:
"کمتر ولی بهتر"
برای منِ کمالگرایی که مدتهاست گرفتارِ این بدو بدوها هستم و یک فرعگرای به تمام معنام(متاسفانه!)، مفهوم بسیار ضروریای بود.
کتاب، اول شما رو با اصلگرایی- و البته فرعگرایی- آشنا میکنه،
بعد چم و خمهاشو بهتون یاد میده، اینکه چطور و با رعایت چه نکاتی میتونین از تبدیل شدن زندگیتون به مجموعهی بینظمی از فعالیتها- که در نهایت هم رضایت و موفقیت رو به دنبال نمیارن- جلوگیری کنین.
در نهایت هم دربارهی اینکه چطور انتخابهای اصلگرایانهای که داشتین رو راحتتر اجرا کنین بهتون یه سری راهکار میده.
راهکارهاش هم اتفاقا واقعبینانه و موثره.
متن روون و سادهای داره و فکر میکنم با سرعت خوبی بتونین بخونیدش و یه جهتِ جدیدی به زندگیتون بده.
👈🏻کتاب
#معرفی_کتاب?
#اصل_گرایی
https://t.me/Neurotract_IUMS
بخاطر فاصله ای که با میم داشتم
برای اولین بار توی گوگل میت داشتیم با هم فصل سوم از کتابِ" تئوری انتخابِ ویلیام گلسر " رو میخوندیم که بهم گفت چرا اینقدر سریع میخونی!!
اگه کار واجبی داری بعدش و نمیرسی بخشی رو که امروز مشخص کردیم با هم بخونیم، بعدا میخونیمش"
ولی اگه الان میخوای تایم بذاری، درست تایم بذار که نخوایم بعدا تایم بذاریم و دوباره کاری کنیم!
این سرعت توی انجام کارها، داخل زندگی من خیلی فراتر از خوندن کتابه. شاید به اندازه تک تکِ لحظاتش.همیشه در حالِ بدو بدوام. منظورم الزاما عجله فیزیک نیستا؛ مغزم روی 2× ئه!
حتی وقتی کاری برای انجام دادن ندارم(که خیلی کم پیش میاد) یا حتی وسط حرف زدن با یه دوست، یه صدایی توی مغزم میگه زود باش، بدو، بعدی، بعدی، بعدی...
میفهمم که اغلب اوقات تجربیات و کارامو توی زندگی میخورم.
مثل همون متنایی که نه خونده میشن نه نمیشن،
همون حرکاتی که انگار نه انجام میشن نه انجام نمیشن و به چشم بیننده ناموزون میان، این مزه مزه نکردنِ لحظات، زندگیمو پیش چشمم ناموزون میکنه.
من نقشِ جهان مدرنو توی این شتابِ ایجاد شده کم نمیدونم. و این خیلی غم انگیزه که خیلیامون از این دنیا میریم، بدون اینکه معنای جدیدی که زمان و زندگی، با کم شدن سرعتمون پیدا میکنن و تجربه کنیم.
این روزا خیلی تلاش میکنم شتابمو کم کنم.
برنامه مو خالی تر میچینم، توی خیابون که دارم با عجله میرم یهو سرعتمو کم میکنم بیشتر محیطو میبینم، پروژه های کمتری قبول میکنم و سعی میکنم اینو قبول کنم که
" کاری نکردن به معنیِ بی فایده بودن نیست."
سعی میکنم معنای جدیدی به زمان و زندگی بدم.
قانون دوم ایکیگای همینو میگه؛
"Take it slow"
میگه این عجله داشتن گاهی نشونه اینه که تحت استرسی، و وقتی عجله کردن و توی زندگی کم میکنی، کنترل و خودآگاهی بیشتری روی تصمیماتت داری.
@Neurotract_IUMS
#ایکیگای
#قانون_دوم
#همدان
#روز_برفی_توی_بهار
#میم
#نوروز۰۲
زهرا عباسی
حذف نظر
آیا از حذف این نظر اطمینان دارید؟
امیرحسین جعفری
حذف نظر
آیا از حذف این نظر اطمینان دارید؟
عليرضا ونایی
حذف نظر
آیا از حذف این نظر اطمینان دارید؟