بنیان گذار اصلی توییتر چه کسی است؟
ماجرای شروع به کار توییتر مثل همه ابعاد دیگرش جنجالی و سرشار از حاشیه است.
تقریبا همه جک دورسی را، در کنار هم بنیانگذاران توییتر یعنی بیز استون و اوان ویلیامز، به عنوان خالق اصلی و بنیانگذار توییتر میدونن.
اما در واقع داستان توییتر با جک دورسی شروع نشده است.
چه چیزی مشکوک است؟
اگر در توییتر به دنبال کاربری بهنام نواه گلس با نام کاربری @noah بگردین، به پروفایلی با حدود ۴۴هزار دنبالکننده برخورد میکنین که در قسمت Bio اون نوشته شده: «من اینجا را راه انداختم.»
این حساب کاربری، که سالهاست مثل صاحبش فعالیتی در توییتر ندارد، برای یکی از همبنیانگذاران اصلی این شرکت است که قبل از رسیدن به موفقیت و شهرت، از اون اخراج شد.
و اما اصل داستان چیست؟
داستان توییتر در اوایل دهه ۲۰۰۰ میلادی و در شهر سانفرانسیسکو شروع شد. در این دوران نواه گلس محصولی طراحی کرده بود که باید آن را در واقع پدر توییتر و بنیانگذار آن دانست. کاربران با استفاده از این محصول میتونستن با گرفتن یک شماره روی تلفنشون، پیام صوتی خود را تبدیل به یک فایل mp3 کرده و در فضای وب نگهداری کنن.
نواه به کار خود ادامه داد و موفق شد ایده صندوق پستی صوتی آنلاین خودش را تبدیل به شرکتی با نام ODEO کند.
یکی از سرمایه گذارهای اولیه ODEO از کارکنان سابق گوگل، دوست و همسایه نواه ، اوان ویلیامز بود. ویلیامز بهتازگی شرکت خود blogger را به گوگل فروخته بود و سرمایه زیادی در دسترس داشت.
نواه گلس و اوان ویلیمامز شرکتی را تاسیس کردن و از قضا یکی از این کارمندای جدید آن ها یک طراح وب کمحرف و یک دانشجوی انصراف داده از دانشگاه به نام جک دورسی بود.
دورسی خجالتی بود، در کودکی با مشکل لکنت زبان دست و پنجه نرم کرده بود، در سانفرانسیسکو در یک آپارتمان بسیار کوچک زندگی میکرد و همین اواخر در یک مصاحبه شغلی در یک فروشگاه کفشفروشی رد شده بود.
در همین دوران یعنی حدود سال ۲۰۰۵، پخشکنندههای iPod اپل روی بورس بودند و این شرکت اقدام به افزودن پلتفرم پخش پادکست در فروشگاه iTunes کرد. این اقدام اپل بهمعنی مرگ زودرس ODEO و رویاهای سازندگانش بود. چراکه عملا امکان رقابت با اپل و میلیونها iPod که در دستان کاربران قرار داشت، برای آن ها وجود نداشت.
ویلیامز میخواست کار را رها کند، اما نواه اعتقاد داشت هنوز هم میشود با اتکا به ایده های جدید رقابت کرد و راهی برای موفقیت پیدا کرد.
اونا از همه اعضای تیمشون خواستن که ایدههای جدید برای کار شرکت پیدا کنن. در این دوران بود که دورسی و نواه به هم نزدیک شدند. در این دوران بود که دورسی و گلس به هم نزدیک شدند. گلس او را یکی از بهترین نیروهای شرکت میدانست و شروع به صرف زمان بیشتری با او کرد. از نظر گلس، دورسی از کاری که میکرد راضی نبود و حتی به او گفته بود که میخواهد صنعت فناوری اطلاعات را ترک کرده و به کار طراحی لباس بپردازد.
نتیجه این همفکریها، پرورش ایدهای بود که دورسی سالها پیش و بهتنهایی توسعه داده بود:
محصولی برپایه اطلاعرسانی «وضعیت» یا همان Status که در اوایل دهه ۲۰۰۰ محبوبیت بسیاری داشت و یکی از اجزای اصلی تجربه کاربری فیسبوک هم بود.
آن ها در اول زمستان سال۲۰۰۶ ایده ی یک سیستم که به کاربران اجازه میداد با ارسال پیامک به یک شماره، آخرین وضعیت خود را به اطلاع دوستانشون رسانده و حتی دوستان جدیدی به دایره آشنایان خود اضافه کنن را مطرح کردن.
نواه مسئولیت پروژه توییتر رو، که اول قرار بود Twitch نامیده شود، برعهده گرفت و دورسی کدنویسی آن را شروع کرد.
نقطه عطف توییتر چه زمانی بود؟
در تابستان سال۲۰۰۶، زلزلهای خفیف سانفرانسیسکو را لرزاند و خبر آن بهسرعت از طریق توییتر منتشر شد.
و این در واقع نقطه عطف توییتر بود چون بنیانگذاران آن بالاخره متوجه تواناییهای بالقوه پلتفرم خود شدن و فهمیدن توییتر بیشتر از آنکه یک شبکه اجتماعی باشد، یک شبکه اطلاعاتی و خبررسانی است.
درنتیجه، ODEO به دو بخش مجزا یعنی ODEO و توییتر تقسیم شد.
ویلیامز شخصیت جالبی بود و نظرات جالبتری هم داشت که از جمله میتوان به این اعتقاد که «هر کارآفرین موفقی در مسیر خود دشمنانی پیدا میکند» اشاره کنیم. کارکنان و همکاران قبلی او در بلاگر او را فردی «محاسبهگر» توصیف میکردند و شایعاتی مبنی بر عدم پرداخت حق و حقوق کافی کارکنان blogger پس از فروش شرکت به گوگل مطرح بود. با این پیشزمینه، جالب میشود که بدانید ویلیامز در انتهای سال۲۰۰۶ به سرمایه گذاران اعلام کرد بهتر است هرچه زودتر سهام خود را به او بفروشند و از شرکت زیانده هرچه زودتر خارج شوند. سرمایهگذاران به حرف ویلیامز گوش دادند و باقی سهام خود را که شامل شرکتهای ODEO و توییتر میشد، به او فروختند.
و در این زمان بود که اختلاف ها بیشتر و بیشتر خودش را نشان داد.
نواه میخواست توییتر را از ODEO جدا کند و مدیرعامل آن شود و حتی کارهای اداری مربوط با آن را هم انجام داده بود که یک روز ویلیامز بدون دلیل و هماهنگی قبلی در هنگام پیادهروی به نواه گفت که از شرکت اخراج شده است.
اما واقعیت مسئله چیز دیگری بود:
جک دورسی در دیداری با ویلیامز به او گفته بود: بین من و نواه یکی را انتخاب کن!
دلیل این خواسته هرگز مشخص نشده، اما گلس که از این واقعیت چیزی نمیدانست به سراغ دوست خود دورسی رفت تا با او درددل کند. جالب آنکه دورسی در این دیدار از این ماجرا اظهار تعجب کرده و تقصیر را به گردن ویلیامز انداخته بود.
به این ترتیب نواه که در واقع نقش اصلی در طراحی ویژگیهای بنیادین توییتر داشت و از پایهگذاران اساسی آن محسوب میشد، از شرکت خودش اخراج شد.
دورسی کمی بعد به عنوان مدیر عامل توییتر منصوب شد و ویلیامز به موقعیت رئیس هیات مدیره رسید.
به همین دلیل است که همه ما جک دورسی را به عنوان بنیان گذار توییتر میشناسیم.