آموزش های تخصصی در
آموزشـــــــــگاه روبرد
با اکانت حرفه ای روبرد نامحدود آموزش ببین!
خُرَّم آن روز کز این منزلِ ویران بروم راحتِ جان طلبم و از پِیِ جانان بروم گر چه دانم که به جایی نَبَرد راه غریب من به بویِ سرِ آن زلفِ پریشان بروم دلم از وحشتِ زندانِ سِکَندَر بگرفت رخت بربندم و تا مُلکِ سلیمان بروم چون صبا با تنِ بیمار و دلِ بیطاقت به هواداریِ آن سروِ خرامان بروم در رهِ او چو قلم گر به سرم باید رفت با دلِ زخمکَش و دیدهٔ گریان بروم نذر کردم گر از این غم به درآیم روزی تا درِ میکده شادان و غزلخوان بروم به هواداری او ذَرِّه صفت، رقص کنان تا لبِ چشمهی خورشیدِ درخشان بروم تازیان را غمِ احوالِ گرانباران نیست پارسایان مددی تا خوش و آسان بروم ور چو حافظ ز بیابان نبرم رَه بیرون همرهِ کوکبهٔ آصفِ دوران بروم