۴۱) آب میخوره واسش: خرج برمیدارد. هزینه دارد.
۴۲) آب و تاب: طول و تفصیل، کش و قوس، لفت و لعاب.
۴۳) آب و دون جدا: از همه چی جدا، سوای همدیگه، هیچ چیزش به هم نزدیکی ندارد.
۴۴) آبی گرم نشدن: عرضه هیچ کاری را نداشتن.
۴۵) آبی گرم نکرده: در آغوش هم نرفته و هم اغوشی نکرده.
۴۶) آپاراتی: پنچرگیری،تعویض روغنی.
۴۷) آپارتی/هاپارتی: پررو، دریده بددهن، سرتق.
۴۸) آت و آشغال: فضولات دور ریختنی، خرده ریزهای بدرد نخور.
۴۹) آتیشافروز: فتنهانگیز، فتنهگر،کسی که زمینه سازکینه و دشمنی است.
۵۰) آتیش پاره: زرنگ، چالاک، بازیگوش
۵۱) آتیش بیار معرکه: خبرچین، دو به هم زن، مفتن.
۵۲) آتیشک: نوعی بیماری مسری و خطرناک، سیفلیس.
۵۳) آتیش و پنبه: ضد هم، دشمن هم، نساز.
۵۴) آتیش کسی تند بودن: بیتاب بودن، روی پا بند نبودن، جوش و جلا داشتن.
۵۵) آتیشی شدن: جوش آوردن، عصبانی شدن، خشمگین شدن.
۵۶) آجان/ آژدان: پاسبان، پلیس یا مأمور انتظامی که در کلانتری خدمت میکند.
۵۷) آجان آوردن: به کمیسری(کلانتری)شکایت بردن.
۵۸) آجان دان: اطاقکی چوبی که نزدیک در ورودی کمیسری برای نگهبانی آجان قرار میدهند.
۵۹) آجری: عالی، خوب، مرغوب بینظیر، ممتاز.
۶۰) آجیل آچار: آجیلی که با آب لیمو و ترشیهای دیگر آغشته کنند و به آن زعفران و گلپر بزنند.
📙 #فرهنگ_بروبچه_های_ترون
👤 #مرتضی_احمدی