#حافظ 6 پست

دلا معاش چنان کن که گر بلغزد پای
فرشته‌ات به دو دست دعا نگه دارد

#حافظ

image

مائده ندری
زبان و ادبیات فارسی دانشگاه علامه طباطبایی }

از خون دل نوشتم نزدیک دوست نامه
انی رایت دهرا من هجرک القیامه

دارم من از فراقش در دیده صد علامت
لیست دموع عینی هذا لنا العلامه

هر چند کآزمودم از وی نبود سودم
من جرب المجرب حلت به الندامه

پرسیدم از طبیبی احوال دوست گفتا
فی بعدها عذاب فی قربها السلامه

گفتم ملامت آید گر گرد دوست گردم
و الله ما راینا حبا بلا ملامه

حافظ چو طالب آمد جامی به جان شیرین
حتی یذوق منه کاسا من الکرامه

#حافظ


محمدحسین خدایاری  
 من همانم که شبی عشق به تاراجش برد

یکی از بزرگترین شاهکار های موسیقی🤗♥️
** یارم به یک لا پیرهن خوابیده زیر نسترن
ترسم که بوی نسترن مست است و هشیارش کند **
-------------
گر چه افتاد ز زلفش گرهی در کارم
همچُنان چشمِ گشاد از کَرَمَش می‌دارم

به طَرَب حمل مَکُن سرخیِ رویم که چو جام
خونِ دل عکس برون می‌دهد از رخسارم

پردهٔ مطربم از دست برون خواهد برد
آه اگر زان که در این پرده نباشد بارم

پاسبانِ حرمِ دل شده‌ام شب همه شب
تا در این پرده جز اندیشه او نَگْذارم

منم آن شاعرِ ساحر که به افسونِ سخن
از نِیِ کِلک، همه قند و شِکَر می‌بارم

دیدهٔ بخت به افسانهٔ او شد در خواب
کو نسیمی ز عنایت که کُنَد بیدارم؟

چون تو را در گذر ای یار نمی‌یارم دید
با که گویم که بگوید سخنی با یارم؟

دوش می‌گفت که حافظ همه روی است و ریا
بجز از خاکِ درش با که بُوَد بازارم؟
#حافظ
-------------
یارم به یک لا پیرهن خوابیده زیر نسترن
ترسم که بوی نسترن مست است و هشیارش کند

پروانه امشب پر مزن اندر حریم یار من
ترسم صدای پرپرت از خواب بیدارش کند

پیراهنی از برگ گل بهر نگارم دوختم
بس که لطیف است آن بدن ترسم که آزارش کند

ای آفتاب آهسته نِه پا درحریم یار من
ترسم صدای پای تو خواب است و بیدارش کند
#ملاعلی‌ترابی‌جهرمی


fatemeh soleymani  
 Seo expert

الا ای آهـــوی وحــشی کـجایی؟ ‎ #حافظ
بماندم بی سر و سامان کجایی؟ ‎ #عطار
کجایی؟ با فـراقم در چـه کاری؟ ‎ #عراقي
نــگارِ تـــازه خــیز مــا کـجایـی؟ ‎ #باباطاهر
کجایی ای جـنون ویرانه‌ات کو؟ ‎ #بیدل
کجایی تو؟ کجایی تو؟ کجایی؟ ‎ #مولانا


Ashkan Rezaei  
 کارشناسی راهنمایی و مشاوره ، پیج اینستاگرام : ashkan_rezaei79

گل در بر و می در کف و معشوق به کام است
سلطان جهانم به چنین روز غلام است
گو شمع میارید در این جمع که امشب
در مجلس ما ماه رخ دوست تمام است
در مذهب ما باده حلال است ولیکن
بی روی تو ای سرو گل اندام حرام است
گوشم همه بر قول نی و نغمه چنگ است
چشمم همه بر لعل لب و گردش جام است
در مجلس ما عطر میامیز که ما را
هر لحظه ز گیسوی تو خوش بوی مشام است
از چاشنی قند مگو هیچ و ز شکر
زان رو که مرا از لب شیرین تو کام است
تا گنج غمت در دل ویرانه مقیم است
همواره مرا کوی خرابات مقام است
از ننگ چه گویی که مرا نام ز ننگ است
وز نام چه پرسی که مرا ننگ ز نام است
میخواره و سرگشته و رندیم و نظرباز
وان کس که چو ما نیست در این شهر کدام است
با محتسبم عیب مگویید که او نیز
پیوسته چو ما در طلب عیش مدام است
حافظ منشین بی می و معشوق زمانی
کایام گل و یاسمن و عید صیام است




هم با خود شعر و هم با برخی از ابیات خیلی حال کردم .

مثلاً اینا : در مذهب ما باده حلال است ولیکن
بی روی تو ای سرو گل اندام حرام است

در مجلس ما عطر میامیز که ما را
هر لحظه ز گیسوی تو خوش بوی مشام است

تا گنج غمت در دل ویرانه مقیم است
همواره مرا کوی خرابات مقام است

#من_افیونی_کتابم
#حافظ

🚬🚶📚☕