اگر به بلوغ روانی رسیده باشی: میپذیری زمانی که گذشته بخشی از زندگیت بوده که دیگه قابل تغییر نیست، پس خودتو از افسوسها و ای کاشها رها میکنی. میپذیری همیشه درک و تفسیرت از اتفاق ها و رفتار دیگران درست نیست. میپذیری که افکار و احساساتت قابل تغییره و خودت رو محکوم به درد کشیدن نمیکنی. میپذیری ضعفها و حساسیتهایی داری که باید ازشون مراقبت کنی تا بتونی رشد کنی. و میپذیری برای رسیدن به آرامش اول باید روی خودت کار کنی، بعد روی دیگران.
شمار قولهایی که در لیست مضحکم به خودم دادم به پنجاه رسید و وقتی کاغذ را پاره کردم، فکر کردم بایدها و نبایدهای سال نو اعترافی است حاکی از این که میدانیم مقصر بدبختیهایمان خودمان هستیم نه دیگران. از کتاب 📕 جزء از کل #استیو_تولتز
سلطان "محمد خوارزمشاه" وزیری نیکو خصال به نام "حسن عمادالملک ساوهای" داشت که از یک طرف غمخوار حال رعیت و از طرف دیگر علاقهمند به شعر و فرهنگ بود، درنتیجه دربار شاه محفل شاعران و نویسندگان مختلف بود. باری روزی شاعری به نزد سلطان محمد آمد و قصیدهای در وصف سلطان خواند و شعر چون در نظر سلطان مقبول افتاد دستور داد، که هزار دینار به شاعر صله بدهند، اما حسن عمادالملک، وزیر ادب پرور این مقدار صله را کم دانسته و مبلغی دیگر برآن افزود. وقتی شاعر مبلغ اضافی را میبیند، از خزانه دار میپرسد :"چه کسی از ارکان دولت باعث این عطا شده است؟"گفتند :"سلطان وزیری دارد به نام حسن و او باعث افزایش مقدار صله شده است." اما چرخ روزگار به مراد شاعر نگذشت و شاعر به تنگدستی و فلاکت میافتد در نتیجه از نو به امید لطف سلطان و وزیرش، قصیدهای در مدح سلطان میسراید، اما از بد روزگار حسن عمادالملک دارفانی را وداع گفته بود و وزیر جدیدی که بر مسند او تکیه زده بود، چندان اهل ادب نبود و حتی مبلغ صلهای را که سلطان وعده داد بود را کمتر میکند، از قضا نام کوچک وزیر جدید هم حسن بود در نتیجه شاعر پس از دریافت صله و دیدن رفتار متفاوت دو وزیر این شعر کنایه آمیز را میخواند :"زین حسن تا آن حسن صد گز رسن".
✅ یک کتاب خوب چه تاثیری بر مغز میگذارد؟ ما در زمان مطالعهی کتاب، حقیقتا تجربهای مشابه شخصیتهای داستان را پشتسر میگذاریم. از بازی کردن با صفحات دست بکشید و خود را در یک کتاب خوب غرق کنید. زمانی که داستانی را میخوانیم، مغز بهطور فعالانه، آگاهی شخص دیگری را شبیهسازی میکند؛ ممکن است او شخصی باشد که هیچگاه حتی نتوانیم آشنایی با او را تصور کنیم. این شرایط باعث میشود که انسان بتواند حتی برای لحظاتی، خود را جای شخص دیگر بگذارد و از چشمان او به دنیا نگاه کند.
کتابهای ارزشمندی که یک بار خوندنشون کافی نیست و باید چندین بار بخونیشون: 🔹 جنایت و مکافات 🔸 بیگانه 🔹مسخ 🔸 باغ آلبالو 🔹آخرین روز یک محکوم 🔸هملت 🔹ناتور دشت 🔸1984؛ 🔹کچ ۲۲ 🔸موبی دیک 🔹گور به گور 🔸دنیای قشنگ نو 🔹زوربای یونانی
ثبت نیاز تحصیلی جدید