استعدادت رو بشناس، شغل مناسبش رو پیدا کن!
اینجا تست بده، با مشاغل مختلف آشنا شو و مسیر شغلیت رو بساز!
💢چگونه مدیران، تبدیل به رهبر میشوند؟ ✍مقالهای از مجله مدیریتی هاروارد بسیاری از ستارههای برجسته در شرکتها، زمانی که از رهبری یک عملیات به رهبری یک سازمان منصوب شده و برای اولینبار مسئولیت سود و زیان و نظارت بر کل عملیات سازمان را بهعهده میگیرند، دچار لغزش میشوند. بهمنظور درک واقعیت، با نگاهی عمیق به این نقطه عطف بحرانی، مصاحبههای جامع و گستردهای با بیش از ۴۰ مدیر اجرایی انجام شد. نتایج نشان داد برای اینکه این جابهجایی با موفقیت انجام شود، مدیران باید به شیوهای زیرکانه تغییراتی در مهارتهای رهبری خود ایجاد کنند که میتوان از آن بهعنوان هفت مرحله گذار یاد کرد: 1️⃣ *از یک متخصص به رهبری با دانش کلان عمومی* اولین چالش، تغییر از رهبری یک واحد ساده به نظارت بر کل عملکرد کسبوکار است. رهبران سازمانی باید قادر باشند اولا تصمیماتی اتخاذ کنند که برای کل کسبوکار مفید باشد، ثانیا استعداد افراد تیم خود را ارزیابی کنند. رهبران باید بتوانند به زبان تمامی بخشهای سازمانی صحبت کرده و در صورت لزوم مفاهیم را تفسیر کنند و از معیارهای مناسبی جهت ارزیابی و به کارگیری افراد در زمینههایی که خود تخصص ندارند، بهره گیرند. 2️⃣ *از یک تحلیلگر به فردی با قابلیت ایجاد ائتلاف بین اجزا* اولین مسئولیت رهبران سازمانی، جذب، توسعه و مدیریت افرادی است که در فعالیتهای خاص کسبوکار مهارت دارند. هنر رهبر سازمانی، توانایی ایجاد یکپارچگی بین دانش جمعی تیمها و برقراری توازن مناسب جهت حل مسائل مهم سازمانی است. 3️⃣ *از یک فرد ماهر و باتدبیر به یک استراتژیست* رهبرانی که از آنها بهعنوان رهبرانی با تاکتیک قوی یاد میشود، همواره پرورش سه مهارت تغییر سطح، درک الگوها و شبیهسازی ذهنی را مدنظر دارند. تغییر سطح به معنی توانایی شناسایی زمان مناسب برای تمرکز بر جزئیات یا تمرکز بر کلیات بهطور جداگانه و چگونگی ایجاد ارتباط بین این دو میباشد. درک الگوها بهمعنی توانایی ایجاد تمایز بین روابط سببی و سایر عوامل مهم در کسبوکارهای پیچیده و محیط اطراف آن است و شبیهسازی ذهنی نیز بهمعنی توانایی پیشبینی واکنشهای ممکن از سوی عوامل کلیدی خارج از سازمان (شامل رقبا، قانونگذاران، رسانهها و عموم) نسبت به تصمیمات سازمان و تعیین بهترین استراتژی میباشد. 4️⃣ *از یک آجرچین به یک معمار چیره دست* رهبران، همزمان با ارتقا به سطوح بالای سازمانی، نسبت به طراحی و تغییر معماری سازمان خود، استراتژی، ساختار، فرآیندها و مبانی مهارتی مسئولیت پیدا میکنند. برای تبدیلشدن به یک معمار سازمانی موثر، آنها باید تفکر سیستماتیک داشته باشند. 5️⃣ *از یک حلال مشکلات به یک قانونگذار* هرچند که اکثر مدیران در زمینه حل مشکلات در سازمان بسیار توانمند هستند؛ با این وجود، زمانی که رهبران سازمانی میشوند، باید کمتر بر حل مشکلات تمرکز کرده و توجه خود را به تعریف مشکلاتی که سازمان باید به مقابله با آنها بپردازد، معطوف کنند. 6️⃣ *از یک جنگجو به یک دیپلمات* دیپلماتهای شرکتهای بزرگ از ابزارهای دیپلماسی، شامل مذاکره، ترغیب، مدیریت تعارض و ایجاد اتحاد، برای شکلدادن به محیط کسبوکار بهمنظور حمایت از اهداف استراتژیک بهره میگیرند. در این راستا، آنها با رقبای خود، همکاری میکنند. 7️⃣ *از نقش یک حامی به فردی با نقش رهبری* درنهایت، تبدیلشدن به یک رهبر سازمانی حرکت زیر چراغ روشن است. مدیران در همه سطوح تاحدی نقش الگو را ایفا میکنند؛ اما در سطح سازمانی تاثیر آنها بسیار زیاد است، بهطوریکه همهی افراد به چشم الگوی رفتارها و نگرشهای «صحیح» به آنها مینگرند. ✍ علی سیدنقوی